سعیدسعید، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

عشق مامان و بابا

واکسن 18 ماهگی

1392/10/9 13:19
نویسنده : ثریا
573 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر نازم عشقم امروز چند روز از 18 ماهگیت میگذره ماشالله خیلی باهوش تر – شیطونتر- شیرین شدی امروز صبح با با رضا بردیمت درمانگاه برای واکسن 18 ماهگی که خدا رو شکر همه چی خوب بود عزیزم فقط یه کوچولو آمپولی رو که با پات زدن گریه کردی آمپول دستتو که اصلا خم به ابرو نیاوردی و خدا رو شکر الانم مشغول بازی هستی تو این مدت خیلی کلمه ها رو یاد گرفتی و میگی شب یلدا رفتیم خونه مامانی (مامان من) خوش گذشت خاله سحر برات پازل اعداد خریده بود پسرم که ماشالله از 1تا 10 بلده بشمره خدا رو شکر برای این پسر نازمون و دیگه اینکه اصلا دوست نداری پسر خاله سپیده رو بغل کنم و گریه میکنی به همین خاطرم اصلا بهش نزدیک نمیشم 

کلمه هایی که پسرم میگه

ماما=مامان

بابا=بابا

آگا=آقا

آبه=آب

دوخ=دوغ

موو=میو گربه

گل=گل

اک=یک

دو=دو

سه=سه

چا=چهار

پ=پنج

شش=شش

هبت=هفت

هش=هشت

نه=نه

ده=ده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله سحر
9 دی 92 10:00
دوخ =دوغ س س = خاله سحر قربون پسری برم من