تولد سعید جونم
پسر گلم یکسال پیش تو همچین روزی بود که تو بغل مامانی بودی و بعد از 9 ماه انتظار صورت ماهتو دیدیم هیچوقت اون روز رو فراموش نمیکنم بهترین روز زندگی من و بابایی بود عزیز دلم خدا رو شکر میکنم که ما رو قابل دونست که بابا و مامان پسر گل و خوش رویی مثل سعید باشیم امروز هم تو رو بردیم واکسن یکسالگی تو زدیم اصلا خم به ابرو نیاوردی و حتی یه آخ هم نگفتی آفرین به این مرد کوچک و شجاع ما جمعه هم برات تولد خانوادگی گرفتیم که چند تا ار عکسها شو میزارم و صد البته عکس کادوهاتو که بعد ببینی برات چی گرفته بودن دست همهشون درد نکنه خیلی زحمت کشیدن ایشالله براشون تو شادیهاشون جبران کنیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی