شیطونک من
سلام پسر ناز و شیرینم بالاخره بعد از یکماهی که چند تا ویروس بی ادب اومدن سراغت و تو هم اینقدر قوی بودی که حساب همشونو رسیدی حالت خوب خوب خوب شده ایشالله که مامان و بابا هیچوقت دیگه مریضی پسرشونو نبینن آمین
چند وقت پیش سه روز تب بالایی داشتی ما هم فکر میکردیم شما چون داری دندون درمیاری تب داری که روز چهارم صورتت و بدنت دونه های قرمز اومد بیرون و اون روز رفتیم خونه مامانی و روز بعدش بردمت بیمارستان صارم که آقای دکتر گفت یک نوع ویروسه که چند روز تب بالا داره و وقتی میخواد خوب شه بدن این دونه ها رو میزنه و گفت دارو نداره گفتم که پسرم این چند روز جز شیر مامانیش چیزی نخورده و گفت چند روز دیگه اشتهاش برمیگرده که خدا رو شکر الان همه چی خوبه هر چند موقع خوردن خیلی بازیگوشی میکنی ولی خوب میخوری جدیدا با صدای بلند یه چیزایی میگی دددددد نه نه نه نه بای بای و هر روز عصر هم میری دم در که منو ببرید بیرون وقتیم با خونه بازیات بازی میکنی هر کدومو که روی هم میزاری خودت دست میزنی و و منتظری که ما هم دست بزنیم البته قبل از دست زدن خودت ما این کارو میکنیم و شما حسابی میخندی حالا هم خوابیدی و مامان تو این فرصت خونه رو مرتب کرد و اومدم برات بنویسم