20 ماهگی سعیدم
عزیز دل مامان دو روز از 20 ماهگیت میگذره عزیزم مبارک باشه عشقم - یک هفته ای خونه نبودیم دو روز خونه مامان (من) یه روز خونه عمو مهدی و دو روزم خونه مامان(بابا رضا) بودیم اول اسفند تولد عمو مهرداد بود و همه اونجا بودیم و خوش گذشت شما هم حسابی آتیش سوزوندی جدیدا اگه کاری داشته باشی و من بهت نه بگم و نخوام انجام بدم منو اینطوری صدا میزنی ما جون= مامان جون فدات بشم منم کلی ذوق میکنم دیگه اینکه با هم رفتیم بیرون یه بالش با کاور باب اسفنجی برات خرید خیلی دوستش داری و همش میخوای پیشت باشه سرتو روش بزاری عاشق روشن و خاموش کردن لامپی و منم باید بغلت کنم و تو هم همشونو روشن و خاموش کنی یا وقتی میبرمت دستشویی خودتو بلند میکنی رو ی پنجه که قدت بلندتر بشه و برق دستشویی رو روشن کنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی